جملات جالب خانوم بزرگ !!
مدیسای عزیزم ، بعضی مواقع یک حرفهایی میزنی که به سنت شک میکنم ! چند شب پیش بابا مازیار گفت زودتر بخوابیم ، من گفتم نه یک کم دیگه بیدار بمونیم آخه مدیسا خوابش نمیاد ، بابا هم قبول کرد ! تو یکدفعه با پوزخندی روکردی به ما و گفتی : خدا چه در و تخته را جور میکنه !! من و بابا از خنده مرده بودیم ! کلا هم زودتر از همه هم سن و سالهات به حرف افتادی هم قلمبه سلمبه تر از هم سنات حرف میزنی . عزیزم شیرین زبونم هر چی بزرگتر میشی شیرین تر ، دلنشین تر ، جذاب تر و دوست داشتنی ترین دختر کوچولوی مامان میشی !! ...
نویسنده :
مامان رزیتا
7:21